سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اجتماعی

اگر پرندگان پرواز را فراموش کنند

 

اگر ابرها گریستن را فراموش کنند

اگر دریا امواج را فراموش کنند

اگر قلبها عاطفه را فراموش کنند

 

من هر گز تو را فراموش نخواهم کرد

دوستت دارم همه ی امیدم همسرم

 

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز

 


نوشته شده در سه شنبه 91/6/7ساعت 6:10 عصر توسط دختر اسمان نظرات ( ) |


 Design By : Pichak