سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اجتماعی

 

وقتی که نیستی من و قلبم هر دو تیر می کشیم !

 

 

 

می نویسم تا بلکه نوشتن بغض های گلویم را کنار زند

می نویسم تا شاید رهایی یابم از ظلمت و تنهایی خود

می نویسم خودم تنها در این بالا

منم من عاشق رسوا والهُ شیدا

می نویسم خسته و تنها       می نویسم از همه دنیا


می نویسم تا بدانی              بی تو ماندم در تنهایی

 

You


 ای سر چشمه ی محبت
ای عشق واقعی
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است
چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود
بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است
چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای
من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی
تو هوای دلم را با طراوت کردی
زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران برواز میکنم
پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم

 



















به خاطرهمه زحماتت
ممنون
 
















فریاد برآوردم خــــدا تنهاست
همه خندیدند،
گذشت...
دانستم مقصد بهشت بود نه خــــدا.

***********
میگن بارون رحمت الهیه ولی خدا دلش از دست ما آدما گرفته.

 


نوشته شده در سه شنبه 91/6/7ساعت 6:9 عصر توسط دختر اسمان نظرات ( ) |


 Design By : Pichak