برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست...
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...
برای تویی که احسا سم از آن وجود نازنین توست ...
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی...
برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...
برای تویی که قلبت پـا ک است ...
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است...
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...
من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم
که تو خلق شده ای برای من
تا زیباترین زندگی را برایم بسازی
تبریک میگم بهت، مبارگ گلم خیلی دوست دارم
عشقمی
بی حد و مرز دوستت دارم . |
عشق بی تو من اگر روح پریشان دارم من اگر غصه هزاران دارم گله از بازی دوران دارم دل گریان،لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم در غمستان نفسگیر، اگر نفسم میگیرد آرزو در دل من متولد نشده، می میرد یا اگر دست زمان درازای هر نفس جان مرا میگیرد دل گریان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم من اگر پشت خودم پنهانم من اگر خسته ترین انسانم به وفای همه بی ایمانم دل گریان، لب خندان دارم به تو و عشق تو ایمان دارم |
برای همسر عزیزتر از جانم
.
سخن از این دل تنها و غریب که پر از خاطرهاست .
و به اندازه پیراهن پر وصله آن طفل گدا غم دارد .
با خیالت هرشب میروم تا دهن تنگ افق و جدا خواهم کرد تن خورشید را از خاک .
صدا خاک.
وصدا خواهم کرد مهربانیهایت را.
دیوارا اسیرش کرده بودن.می خواست نجات پیدا کنه ولی نمی شد!راه نجاتی نبود.همش دیوار بود و دری وجود نداشت.دیوارا رو خودش ساخته بود ولی یادش رفته بود که در درست کنه!دیوارا خیلی محکم و به بلندی آسمونخراش بودن و حتی نمی تونست از روشون عبور کنه و یا خرابشون کنه.یه روز همه جا لرزید و دیوار ریخت و اون زیر آوار موند.هیچ وقت نتونست اونور دیوار رو ببینه.اونور دیوار جز رویا چیزی نبود!
هر روز با شوق دیدنت چشم میگشایم
ووقتی تو را در کنارم می بینم دوست دارم
بارها و بارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده
شکر کنم که چون تویی را به من هدیه داد.
تبریک دست خالی مرا با سخاوت بی حدت بذیرا باش.
سالروز عقدمان مبارک
پیدا کردن تــــــــو
از میان این همه ضمیر بود


من عشق را با تو تجربه کردم محبت را درقلب تو یافتم و امید
به زندگی را از تو آموختم عشق من تقدیم به تو که یادت در
فکرم و عشقت در قلبم و عطر تو درمیان لحظه لحظه های زندگی ام
ماندگار است
دوستت دارم همسر مهربانم که عاشقم کردی
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
دوستت دارم شوهر خوبم

اگر پرندگان پرواز را فراموش کنند
اگر ابرها گریستن را فراموش کنند
اگر دریا امواج را فراموش کنند
اگر قلبها عاطفه را فراموش کنند
من هر گز تو را فراموش نخواهم کرد
دوستت دارم همه ی امیدم همسرم
به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز
وقتی که نیستی من و قلبم هر دو تیر می کشیم !
می نویسم تا بلکه نوشتن بغض های گلویم را کنار زند
می نویسم تا شاید رهایی یابم از ظلمت و تنهایی خود
می نویسم خودم تنها در این بالا
منم من عاشق رسوا والهُ شیدا
می نویسم خسته و تنها می نویسم از همه دنیا
می نویسم تا بدانی بی تو ماندم در تنهایی
ای سر چشمه ی محبت
ای عشق واقعی
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است
چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود
بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است
چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای
من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی
تو هوای دلم را با طراوت کردی
زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران برواز میکنم
پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم

مرد ِ من..
سرم را که تکیه می دهم به سینه ی مردانه ات..
همه کوه ها کم می آورند..
امنیت ِ آغوش ِ توست که بهانه ای می شود..
برای هزار باره پیدا شدنم در حریمت.
نوازشم کن..
من واقعیترین بانویِ افسانههای توام..
فرقی نمیکند کجا،
آغوش ِ تو هر جا که به رویم باز شود،
باشکوهترین قصر ِ دنیاست..
قصری که تنها آقایش تویی..
گرمایی بوده ام همیشه
ولی...
بین ِ خودمان بماند
سرمایی می شوم
وقتی
پای ِ آغوش ِ تو در میان باشد مرد ِ من..

Design By : Pichak |